همانطور که در یک پست پیشین نوشته شد ، استرس یک واکنش فیزیولوژیک است که در بدن ما، در برابر برخی عوامل محیطی شکل می گیرد. این عوامل را stressor یا عوامل تنش زا می نامیم. پس در واقع stressor یا عامل تنش زا آن چیزی است که پاسخ استرس را ایجاد می کند.این نکته جالب است که بدن ما در برابر عوامل تنش زای مختلفی که در محیط هستند تقریبا همیشه یک نوع و یک شکل واکنش از خود بروز می دهد. اما چه چیزی برای بدن استرس زا تلقی می شود؟ بدن ما چگونه تصمیم می گیرد که در پاسخ به برخی عوامل محیطی از پاسخ تنش یا استرس استفاده کند؟
عوامل تنش زا یا stressor ها را می توان به دو گروه تقسیم کرد: تنش زا های بیولوژیک و تنش زاهای روانشناختی
تنش زاهای بیولوژیک
در طبیعت موادی وجود دارند که مستقیما می توانند بر دستگاه سمپاتیک ما اثر بگذارند. همانگونه در نوشته قبل توضیح داده شد ، واکنش استرس با تحریک دستگاه عصبی سمپاتیک ما شروع می شود و با ترشحات بخش مرکزی غده فوق کلیه ، عمدتا آدرنالین ، ادامه می یابد. کار دستگاه سمپاتیک عمدتا ایجاد حالت برانگیختگی در بخش های مختلف بدن است.
پاسخ استرس از جنس یک پاسخ سمپاتیکی است. به این ترتیب ، هر ماده ای که بتواند دستگاه سمپاتیک را تحریک کند می تواند منجر به پاسخ استرس شود. در این صورت آن ماده یک عامل استرس زای بیولوژیک تلقی می شود. تنش زا بودن آن ماده هیچ ربطی به وضعیت و کارکرد سیستم ذهنی و روانی ما ندارد. این مواد بنا به ماهیت بیولوژیک خود پاسخ استرس را در بدن فعال می سازند.
از دسته این مواد می توان چای ، قهوه ، مواد شیمیایی مثل نیکوتین و آمفتامین را نام برد. همچنین سرما یا گرمای بسیار شدید یا آسیب های جسمانی گسترده می توانند چنین پاسخی در بدن ایجاد نمایند. از همین جا می توان دانست که کشیدن سیگار در هنگام فشارهای روانی هیچ کمکی به کنترل استرس نمی کند وعملا آرامشی نمی آورد چون سیگار خود یک ماده تنش زای بیولوژیک است واکنش استرس را تشدید می کند
تنش زاهای روانشناختی
بیشتر stressor ها در این گروه قرار می گیرند. بر خلاف گروه قبل که محرک ها بنا به ماهیت خود پاسخ استرس را به راه می انداختند ، در این گروه با محرک هایی سروکار داریم که ذاتاً تنش زا نیستند. این گروه از محرک ها ابتدا توسط ذهن ما ارزیابی می شوند. اگر خطرناک ، تهدید کننده ، توهین آمیز یا ناخوشایند تلقی شوند آنگاه مغز در درجه اول هیجان هایی مانند ترس ، اضطراب ، خشم و مانند آنها تولید می کند. همزمان با اینها ، از طریق مراکزی مانند هیپوتالاموس، فرمان می دهد تا واکنش استرس آغاز شود.
یک شیئ ، یک شخص ، یک واقعه ، یک موقعیت تنها زمانی stressor تلقی می شوند که از صافی ذهنی ما گٔشته باشند. این ذهن ما است که آنها را به محرک های تنش زا تبدیل می سازد. به همین جهت این محرک ها را « تنش زاهای روانشناختی » می خوانند. تنش زاهای روانشناختی را خود می توان به دو دسته تقسیم کرد: تنش زاهای مطلق و تنش زاهای نسبی
عوامل تنش زای مطلق
دسته اول آن عوامل هستند که تقریبا برای همه افراد بشر استرس زا هستند. همه از سونامی یا زلزله یا جنگ می ترسند. به عبارت دیگر، این دسته از محرک ها تقریبا توسط همه انسانها استرس زا ارزیابی می شوند. کاهی به این گروه از تنش زاهای روانشناختی «تنش زاهای مطلق» گفته می شود.
عوامل تنش زای نسبی
اما در بیشتر موارد عوامل تنش زا در دسته دوم قرار می گیرند یعنی از نوع «تنش زاهای نسبی» هستند. این دسته ، که اکثریت عوامل استرس زا را شامل می شوند ، در افراد به درجات مختلف ایجاد استرس می کنند ؛ در برخی بیشتر و در برخی کمتر. بسیاری وقایع به خودی خود تنش زا نیستند. برداشت ما از آنها است که آن وقایع را تبدیل به یک محرک تنش زا می کند. پس در گروه تنش زاهای روانشناختی ، که در بر دارنده بیشتر عوامل استرس زا است ، در نهایت این ذهن ما است که تعیین می کند چه چیز تنش زا هست یا نیست و اگر هست تا چه اندازه تنش زا است.
عوامل تنش زا و نقش ذهن
چون بیشتر عوامل استرسزا از نوع عوامل روانشناختی هستند میتوانیم بگوییم در اکثر موارد، واکنش استرس از مغز ما شروع می شود. این ذهن ما است که می تواند از هر چیزی یک عامل تنش زا بسازد. هرچند برخی از عوامل تنش زا داتا قدرتمند تر از دیگران هستند اما سرانجام این وضعیت روانی و ذهنی ما است که تعیین کننده است. وضعیت روانی تابع عوامل متعدد مانند زمینه های ارثی ، تجربه های گذشته ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی فعلی و عواملی از این دست می باشد. گاهی ذهن می تواند از عواملی کاملا بی آزار و بی خطر تنش های جدی و طولانی بسازد. به دلیل این تاثیر قدرتمند ذهن در ایجاد استرس است که امروزه طب ذهن – بدن در درمان بیماری های مرتبط با استرس جایگاه ویژه ای دارد.
استرس و اضطراب شباهت های فراوانی با هم دارند ولی یکی نیستد. همچنان که در نوشته پیشین نیز اشاره شد استرس یک واکنش روانی – جسمانی است. وقتی محرکی در ذهن ما ادراک شد ، مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این ارزیابی چنان که گفته شد عوامل متعدد روانی دخالت می کنند. حاصل این ارزیابی قضاوت ذهن ما است. به دنبال این قضاوت است که ذهن از سویی با هیجانهایی مثل ترس و اضطراب پاسخ می دهد و از سوی دیگر واکنش جسمانی استرس را به راه می اندازد. شاید بتوان گفت که اضطراب معادل روانی آن واکنش های جسمانی است. آن چه به نام استرس تجربه میکنیم مجموعه این واکنش های جسمانی و روانی و در واقع پاسخی است در جهت سازگاری با آنچه در محیط ما می گذرد. در بخش بعدی درباره ارتباط استرس و بیماری ها صحبت می کنیم.